علیعلی، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

علی شاهزاده کوچولوی بهار94

برای معنای زندگیمون

پسر گلم ببهشید تنبلی کردم مدتیه چیزی برات ننوشتم، از کدوم کارهات برات بنویسم انقدر شبرین شدی که حد نداره،عاشق دده رفتن و دویدن و اکتشافات جدید این روزها کلمات بیشتری یاد گرفتی حالا دیگه بهتر میتونی کلماتی که میگیم اورار کنی بابابایی وقتی میاد خونه دایم کشتی میگیری،دیگه بابا و مامان رو کامل میگی و با تکرار این 2 کلمه زندگی ای به من و بابا میبخشی که نگو،خدا میدونه تو سالهایی که نیومده بودی چقدر زندگیمون سرد و سوت و کور بود ولی حالا با اومدنت گرمی خاصی به خونمون بخشیدی هفته قبل بعثت پیامبر 3 تایی رفتیم مشهد اردهال ،خیلی خوش گذشت با تو پسر نازنازی،از اونجا رفتیم کاشان و بعد قم،تو ماشین وای نمیستی یه کم که میگذره به سختی نگهت میدارم،آخه گ...
26 ارديبهشت 1395

ذوق تو برای راه رفتن

علی عزیزم این روزها که راه افتادی وتازه دنیا رو شناختی،حسابی وقتم پره ،همه اش دوست داری بیرون بری،بازی کنی،پارک بری،معمولا صبح ها که از خواب پا میشی بعد از کلی تلاش واسه صبحانه دادن بهت(آخه همچنان به سختی غذا میخوری)میبرمت بیرون ،پارک پشت خونمون،اونجا با دیدن جوجوها،و بچه ها کلی ذوق میکنی و میدوی،هنوز نمیدونی به چه چیزایی نباید دست زد،تقریبا به همه چیز دست میزنی،حتی چمن ها رو هم میذاری توی دهانت،و من دایم باید مواظب تو فسقلی باشم،تو ماشین که اصلاوای نمیستی،انقدر ورجه وورجه میکنی که نگو واقعا نگه داشتنت مشکله تو ماشین روزهام که نمیذاری هیچ کاری بکنم خونه زندگی ای دارم که نگو ،دایم گریه میکنی که کاری نکن بیا پیش من بشین،این چند روز عزیز اینج...
14 ارديبهشت 1395
1